در دهههای اخیر، کوچینگ به عنوان یک مهارت بینرشتهای و مستقل، مورد توجه قرار گرفته است. این حرفه با تمرکز بر توسعه فردی و حرفهای، به افراد و سازمانها کمک میکند تا با افزایش خودآگاهی و خلاقیت، به طور مؤثری به اهداف خود دست یابند. برای درک عمیقتر از ماهیت کوچینگ، لازم است تفاوتهای آن با سایر حوزههای یاریرسان مانند مشاوره، رواندرمانی و منتورینگ را بشناسیم.
تصور کنید فردی برای اولین بار تصمیم میگیرد به کوهنوردی برود و قلهای را فتح کند. ممکن است او ابتدا با جستجو در اینترنت یا شرکت در یک دوره آموزشی کوهنوردی شروع کند. در این مرحله، فردی که اطلاعات نظری و اصول پایهای برای این سفر را به او آموزش میدهد، نقش مدرس را ایفا میکند. مسئولیت مدرس، ارائه دانش و اطلاعات است؛ اما لزوماً در فرآیند اجرای عملی آموزهها و نحوه بهکارگیری آنها همراه فرد نیست.
حال تصور کنید فردی هست که قبلاً آن قله را فتح کرده و تجربه موفقی از این صعود دارد. او تجربیات ارزشمندی درباره چالشها و مسیرهای موفقیتآمیز دارد؛ اینکه چگونه به قله رسیده و چه راهبردهایی را در طول مسیر به کار گرفته است. این فرد، منتور است و تجربه خود را در مسیر دستیابی به هدف با فرد به اشتراک میگذارد.
گاهی اوقات، فرد در مسیر کوهنوردی با چالشهای خاصی مواجه میشود و به دنبال کسی است تا راهحلهای مشخص و برنامههای عملی به او ارائه دهد. در این مواقع، افرادی در نقش مشاور، به افراد کمک میکنند تا با استفاده از راهحلهای مبتنی بر دانش و تحلیل، به هدف خود نزدیکتر شوند.
برخی موارد، در مسیر ممکن است دچار آسیبها یا مشکلاتی شویم که توان حرکت و دستیابی به اهداف را از ما بگیرد. در اینجا، درمانگران به ما کمک میکنند تا با بهبود سلامت روانی و عاطفی خود، آماده پیمایش مسیر شویم و از سفر خود لذت ببریم.
لطفا برای مطالعهی ادامهی مقاله، به مجله «کوچمگ، شماره 1» مراجعه فرمایید.
بدون دیدگاه