تصور کنید در حال قدم زدن در یک جنگل انبوه هستید؛ در حالی که هیچ نقشهای در دست ندارید و تنها راهنمای شما، ندای درونیتان است. این جنگل همان مسیر پر پیچ و خم زندگی است که هر یک از ما ناگزیر از عبور از آن هستیم. در برخی مواقع، داشتن یک راهنما یا کوچ حرفهای میتواند راهگشا باشد، اما اگر در لحظهای حساس نتوانید به چنین کمکی دسترسی داشته باشید، چه خواهید کرد؟ آیا میتوانید به خودتان اعتماد کنید تا مسیر درست را پیدا کنید؟ اما آیا تا به حال فکر کردهاید که میتوانید کوچ خودتان باشید؟ اینجاست که اهمیت «Self Coaching» یا همان خودراهبری (همان سلفکوچینگ بگیم و فارسیش نکنیم!) روشن میشود.
سلفکوچینگ، به شما اجازه میدهد تا نهتنها به عنوان یک رهرو، بلکه به عنوان یک راهنما و کوچ در مسیر زندگی خود عمل کنید. این مفهوم بهویژه برای کوچهای حرفهای که خود نیاز به توسعه و رشد مستمر دارند، از اهمیت بالایی برخوردار است. کوچها به طور معمول به دیگران کمک میکنند تا اهدافشان را تعیین کرده و به آنها برسند، اما خود نیز نیازمند روشهایی هستند تا بتوانند به طور مستقل و بدون نیاز به کوچ خارجی، خود را هدایت کنند. در این مقاله، ما به بررسی اهمیت و کاربردهای سلفکوچینگ پرداخته و نشان خواهیم داد که چگونه میتوان از این روش برای بهبود کیفیت زندگی و عملکرد حرفهای بهرهمند شد.
لطفا برای مطالعهی ادامهی مقاله، به مجله «کوچمگ، شماره 1» مراجعه فرمایید.
بدون دیدگاه